ویدیوهای زیرخاکی
۱۴۰۱-۰۷-۲۸
امروز یک کارت حافظهٔ قدیمی رو پیدا کردم و اطلاعاتش رو ریختم روی کامپیوتر. فایلهای مختلفی توش داشت. ویدیوهایی از زمان دبیرستان من توش بودند که با موبایلم گرفته بودم. کیفیت دوربین موبایلم پایین بود و من هم واقعاً فیلمبردار خوبی نبودهام ولی اینها برایم ویدیوهای ارزشمندی هستند.
با دیدن بعضیهاشون اشک شوق روی چشمم میاومد. با دیدن بعضیها غصهدار میشدم. بعضیها من رو به تعجب وامیداشت و بعضیهاشون غریبه بود. بعد از تماشای اونها احساس فشار داشتم. کلی خاطرهٔ قدیمی که کاملاً فراموششون کرده بودم برایم یادآوری شده بودند. انگار حجم اطلاعاتی که توی سرم میگذشت بیشتر از ظرفیتم بود.
البته که نمیشه رسانههای مختلف رو باهم مقایسه کرد چرا که هر کدوم جایگاه خودشون رو دارند ولی الان میتونم بگم که ویدیوها خیلی بیشتر از عکسها خاطرات رو یادآوری میکنند. یک فایل صوتی ضبطشده چیزهای جالبی برای یادآوری داره. بهتره پس از این هم سعی کنم از ویدیو استفاده کنم. ویدیوها خیلی خاطرهانگیز اند.
بین عکسهایی که گرفته بودم بعضی وقتها عکسهایی از خودم یا دیگران رو میدیدم و بعضی وقتها از چیزهایی که فراوان پیدا میشن مثل عکس یک گل. البته که عکسهای آدمها رو نمیشه جای دیگری پیدا کرد و ارزشی شبیه ارزش عطیقه بهشون میده ولی من برای اون عکس گل هم ارزش قایلم. درسته که خود عکس اطلاعات چندان زیادی بهم نمیده ولی با دیدنش میتونم حدس بزنم که اون زمان گلها برایم اهمیت زیادی داشتهاند یا این که ما توی خونه گل داشتهایم. بقیهٔ عکسها هم همینطور.
تعداد زیادی کتاب و فایلهای پیدیاف هم بودند. اونها مربوط به دورانی میشدند که من در المپیاد شرکت میکردم. بین اونها گشتم و چند تا از سؤالها رو حل کردم. برای حل کردنش از مداد استفاده نکردم و یادم افتاد اون موقعها هم خیلی وقتها از مداد استفاده نمیکردم و فقط به سؤال نگاه میکردم. البته داشتن مداد کمک میکرد فکرهایم رو مرتبتر کنم ولی در نهایت حل کردن این سؤالها نیاز به چیز زیادی برای یادداشت کردن نداشت. خوب بود که هنوز هم پس از این همه سال میتونستم حلشون کنم.
چند تا فیلم کوتاه هم بود که بارها تماشایشان کرده بودم. یک انیمیشن کوتاه به اسم «صفر» رو باز کردم.
الان میبینم چرا آدمها اینقدر به آلبومها علاقه دارند. با به خاطر آوردن این چیزها متوجه شدم که الان نسبت به گذشته تغییر خیلی زیادی نکردهام. البته بزرگتر شدهام و دیگر یک کودک یا نوجوان نیستم ولی خیلی چیزها کاملاً ثابت مونده.
همین